واما باز خون شدن جگرمادر
سلام
انشاالله که حال همگی خوب باشه ...
جاتون خالی 5 روزی که به همراه خانواده رفتیم مشهد خیلی خوش گذشت و میدونید که مشهد جایی نیست که به آدم بد بگذره ...وقتی وارد صحن امام رضا میشی دیه هیچی نمی فهمی و دلت پر میکشه که بری جلو ...
شبی که رسیدیم هستی خانم تقریبا ساعت ده شب بود شروع کرد به استفراغ و ده دقیقه یکبار استفراغ می کرد و یه کم هم تب داشت ...شب اصلا نخوابید (الاهی جون مادرش دربیاد)
فرداش بردیمش دکتر و بهش آمپول استفراغ زدیم که دیه کمتر شد استفراغش ولی اسهالی شد و مدام هم تب میکرد...
دکتر گفت این ویروس اسهال استفراغه
هستی من بی حال همش خوابیده بود و سرش را می زاشت زمین و رودلش می خوابید وقتی نگاهش می کردم دلم خون میشد و همراش گریه می کردم
و هیچی نمی خورد حتی شیر هم نمی خورد فقط ده بار تو شب آب می خورد دیه شده بود پوست استخون
و این بیماریش پنج روز طول کشید...
الاهی دیه مامان جون مریض نشیفدات بشم مادر
البته این عکس قبل از بیماریش هست عکسش را نزاشتم چون گفتم شما هم مثل من طاقت ندارید که عکس های دوران بیماریش را ببینید...